از کودکی این فصل را دوست دارم و در وصفاش مینویسم! هنوز هم آنروزها را به یاد دارم وقتی دیباچه کوچکم را باز میکردم، چند تا برگ از پاییز گذشته را در لابلای صفحاتش پیدا میکردم. هر فصل زیبایی و اتصالات خودرا با انسان برقرار میکند. ولی فصل پاییز یک حسی عجیبی را در وجود انسانهای این کره خاکی زنده میکند. حتی پرندگان هم برای رفتن – رفتن آماده میشود. آنچه در این فصل عجیب است، آمدن کلاغ های سیاه است. باغ ها پر میشوند از این موجودات سیاه. ولی آنقدر هم بد نیستند.
درختان با رنگارنگ شدن برگهای شان ما را شگفتزده میکنند. هوا خنکتر و معتدل و شبها طولانیتر میشوند. کشاورزان در این زمان محصولات خود را برداشت و میوهها و سبزیجات تازه و لذیذی در بازارها را پر میکنند. یاد ما نرود که جشنوارهها و مراسمهای مختلف در این فصل در ادیان مختلف راه اندازی میگردد.
پاییز همچنین زمانی است که مردم به تأمل و آرامش فرصت دارند و طبیعت زیبا و رابطهای آرام را با اطرافشان تجربه میکنند. این فصل تغییر و رشد را نمایان میسازد و همیشه مورد علاقهی انسانها بوده است. برگها از سبز به نارنجی و قرمز تغییر میدهند.
در پاییز، مردم اغلب به پیادهروی زیر باران بیرون میشوند و با قدمزدن در باران لحظاتی از آرامش و شادی را تجربه میکنند. همچنین، چای گرم و خواندن کتابهای دلپذیر در کنار پنجره با منظره بارانی، از سرگرمیهایی است که این فصل برای ما انسان ها ارائه میدهد.
نگاه کردن به زیبایی طبیعت خزان زده، باعث آرامش درونی میشود. صدای سقوط قطرات باران و تغییر رنگ درختان از تنهایی برای لحظاتی، انسان را رهایی میبخشد. در این مدت کوتاه، پاییز انسانها را به طبیعت نزدیکتر میکند و ارتباط عمیقتری با محیط زیست ایجاد میکند. اینکه افراد بیخانمان در این فصل چکار میکنند را میگذارم برای بعد.