با من در محل میدان اوپرای قدیمی فرانکفورت قرار گذاشت و به این باور بود که این مکان یادآور روزها و خاطرات زیادی است.
با اشتیاق مایل شدم به روایتش از ۱ سال مبارزه و تلاش در سنگر آگاهی دهی و شعار و حمل پلاکارد با شعار: زن زندگی آزادی گوش دهم و با او مصاحبه کنم. توران ناظمی یکی از مبارزینی است که بعد از قتل ژینا امینی و چه بسا قبل تر با راه اندازی تظاهرات اعتراضی علیه رژیم ایران این سنگر را همیشه زنده نگه داشته است. او بدون وقفه هر هفته در سرما و گرما و باران و برف، چه وقتی که جمعیتی ۱۰۰ نفری دور هم جمع می شدند و چه زمانی که جمعیت با مشکل ۱۰ نفر می شدند، سعی کرده در مورد حق زنان، برابری، آزادی، دفاع از مظلومان و حمایت از اقلیتها شعار دهد و آگاهی دهی کند. با هم به میدان روبروی اُپرا، دقیقا جایی که هر هفته تظاهرات اعتراض آمیز بر پا بود، رسیدیم. او آنجا روی پلهها نشست و من سوالهایم را این طور شروع کردم:
توران جان، دوست دارم خودتان را به مخاطبین امل معرفی کنید؟
” توران هستم و کمی بیشتر از ۳۰ سال است از ایران فرارکردهام و به آلمان پناهنده شدم. در ایران روانشناسی خواندم و بعد از فراگیری زبان در آلمان و به سلسله تحصیلات قبلیام Heilpädagoge (معلم آموزش های استثنائی) را در آلمان ادامه دادم و کارم را با کودکانی که دچار مشکلات گفتاری، رفتاری و خلق و خو بودند شروع کردم”.
نخستین سنگر توران، میدان اوپرای فرانکفورت:
پرسیدم چرا با من اینجا قرار گذاشته است؟
“ما بیشترین تظاهراتهای مان را برعلیه رژیم خون ریز ایران از همین سنگر و درست از همین جا شروع کردیم و صدای زنان آزادی خواه ایران رابه گوش آلمان و شهروندان فرانکفورت رساندیم”.
به او گفتم، من شاهد بودم که شما هرهفته در هر شرایطی برنامه تظاهرات را تعطیل نکردید و در باد و باران و سرما حاضر بودید، دلیل این همه مقاومت چه بود؟
“به قول شما ما در سرما و گرما این جا، ولی در امنیت بودیم ولی زنان شجاع ایرانی در خیابانها مورد اصابت ساچمه و گلوله قرار میگرفتند. اگر ما هم بخاطر شرایط هوا و مشکلات این چنین، صحنه را رها میکردیم بی عرضهگی به حساب میآمد. کار ما تنها بلند کردن صدای مردان و زنان معترض در ایران،آن هایی که آنجا جایی برای انعکاس صدای شان ندارند بود”.
پرسیدم چه چیزی باعث این همه مقاومت و پیگیری است، شما چه می خواهید؟
“من و گروهمان به این باوریم که دیریا زود در ایران انقلابی به وقوع خواهد پیوست.و مهمتر این که مردم در ایران به این باورند که دارند این انقلاب را شکل می دهند. به باور من هیچ انقلابی، یک روزه و یک ماهه و در کوتاه مدت به ثمر نرسیده است،بنابراین پیگیری یکی از پایههای اصلی یک انقلاب است. ما هم در این راه کنار مردم ایران، پیگیر به تحقق پیوستن این آروز هستیم”.
همبسته گی تمام زنان تحت سِتَم، راه کار اصلی بیدار کردن وجدانها :
از اعتصاب غذای ( تمنا پریانی) دختر افغانی که در افغانستان مورد شکنجه طالبان قرار گرفته بود و مدتی هم زندانی آنها بود و بعد از فرار به آلمان چند روز پیش مبادرت به این اقدام نمود، پرسیدم که آیا در جریان است و آیا به نظر او حمایت از زنان بدون در نظر داشت جغرافیایی که در آن مورد ظلم قرار میگیرند چقدر می تواند روی رویکرد کشورهای غربی و سازمان ملل، برای فشار آوردن بر حکومتهای دیکتاتور تاثیر بگذارد؟
“حمایت از زنان ستم دیده در هر جغرافیایی بسیار مهم است. ما همه از یک ستم و از یک نگرش واپسگرا رنج می بریم، بنابر این همه باید دست به دست هم بدهیم و صدای مان را بلند کنیم. این مشخص است که تنها صدای زنان ایرانی آنقدر شنیده نشود ولی وقتی زنان افغانستان،کردستان، عراق، سوریه و از هر جغرافیایی که زنانشان تحت ظلم و ستم قرار داشته و یا دارند، این صدا بلندتر و رساتر شنیده خواهد شد. من بسیار خوشحالم که این همبستگی دارد شکل میگیرد”.
از او طبق معمول خواستم کلام آخرش را هم بگوید؟
“تمام مردم ستم دیده دنیا و به خصوص زنان ستم دیده باید همبستگی شان را حفظ کنند و کماکان صدای دادخواهی شان را بلند کنند. مطمئنم این صدا شنیده خواهد شد و بزودی اثر خواهد کرد”.
هم فکری زنان مبارز همسایه وهم زبان:
فکر کردم حالا که نظر او را در زمینه حقوق زنان، آزادی و تلاش یک سالهاش در رساندن صدای زنان به گوش جهانیان پرسیدهام، جالب خواهد بود نظر یک فعال مدنی همزبان و همسایه را که اتفاقا در همین نزدیکی به حمایت از «تمنا پریانی» و خواستهاش مبنی بر به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی و رسیدگی به وضعیت زنان در افغانستان، از او دیدن کرده و لحظاتی را با او سپری کرده بود را درزمینه مبارزات و دادخواهی زنان شجاع ایرانی با برگزاری تظاهرات وسیع و هفته وار و همچنین همبستگی این دو نیروی مبارز، پر شور ولی تحت ظلم و ستم جویا شوم.
خانم نظیفه صدیقی شما اخیرا در اقدامی هر چند نمادین به دیدار خانم پریانی در کُلن رفتید و همبستگی خودتان را از خواستههای بر حقاش اعلام کردید، نظرتان در مورد تظاهرات وسیع زنان ایرانی درطول این یک سال چیست؟
“مردم ایران با مبارزات برحق خویش به دنیا نشان دادند که اراده آنها برای حفاظت از حقیقت محکم بوده و اجازه نمیدهند تا خون مهسا امينی و کسانی که بیگناه در طول این یک سال اسیر و دربند شدهاند پایمال شود” .
پرسیدم،به عنوان یک فعال مدنی و کسی که برای احقاق حقوق زنان بخصوص زنان افغان برنامه و تظاهرات و کمپاین تدارک میبینید، آشنائی با دانش سیاسی، درک مفاهیم حقوقی، و شناخت هدف اصلی پدیده فمینیزم را برای زنان مبارزچقدر ضروری میداند ؟
او به این باور است که : « در مبارزات اجتماعی چه در رابطه به جنسیت و چه در عرصههای صنفی و یا حتی کاملاً سیاسی، آگاهی و دانش سیاسی و درک مفاهیم حقوقی و آشنایی با اهداف پدیدههای حقوق بشر و فمینیزم میتواند به عنوان کمکی بزرگ مطرح باشد.این از جمله الفبای مبارزات اجتماعی اس، اما این اصل به هیچوجه نمیتواند مبارزه اجتماعی و سیاسی را محدود کند. مثلاً در شرایط کنونی در کشور اگر زن افغانستان در هر موقعیت و سطح فکری و آگاهی که باشد، دست به مبارزه بزند و با هر زبان و شعاری از سِتَمی که بر او روا رفته به اعتراض بپردازد، در واقعیت بهترین صورت مبارزه خواهد بود. آنهم در شرایطی که جهان سکوت کرده است و جامعه هموطنان خارج از کشور ما حساسیت لازم را متاسفانه درک نکردهاند. ازاین جهت میتوان گفت آشنایی با اصول بسیاری از پدیدهها خوب است اما شرط اصلی نیست. در این زمینه اگر زن افغانستان یک قدم بخاطر منافع خود بگذارد، تأثیر بسیار بیشتر از مبارزات کسانی دارد که از اصول بیشتر می فهمند ، اما حساسیت و اراده قاطع برای مبارزه ندارند».
مطالب مرتبط ۱: نامی که رمز شد: روز مهسا امینی در فرانکفورت
مطلب مرتبط ۲: دست به دست هم برعلیه قوانین زن ستیزانه