«اخر خیلی جوان بودم و عمر و انرژی من در انتظار قبول شدن از دست رفت. حالا احساس میکنم روزهای خوب جوانی را با حالات بد روحی و روانی گذراندم و میگذارنم. پسرم را نمیتوانم به اغوش بگیرم و مانند والدین دیگر از کنار خانواده بودن لذت ببرم. »
این صحبت های محمد قاسمی اهل افغانستان است که به گفته وی، سال ۲۰۱۴ داخل خاک المان شد و در مونشن اعلام پناهندگی نمود. او۳۶ سال عمر دارد و به چندین زبان از جمله المانی، ایتالیایی، اسپانیایی وانگلیسی صحبت میکند. وی در همین شهر به مدت یک سال به مدرسه حرفه ای رفت و انرا موفقانه به اتمام رساند و بزدوی توانست به حیث کمک کننده در هتل هیلتون میدان هوایی مونشن به کار اغاز نماید:« تا سال ۲۰۲۰ با وجود اینکه فراغت از مکتب داشتم و کار میکردم اما باآنهم از طرف اداره خارجی ها دلدونگ برایم داده شد. جواب رد گرفتم. بعد از یکبار رد شدن، به محکمه مراجعه کردم ولی دوباره رد گرفتم و بار سوم به طور خودکار برایم دولدونگ داده شد.»
ترس اخراج و سرگردانی به کشورهای دیگر
محمد قاسمی از ترس اخراج به کشور ایتالیا رفت و انجا پناهنده شد. اما بعد از یکسال طی نامه ای از او خواسته شد تا به المان برگردد زیرا در انجا نشان انگشت داشت و براساس قانون دوبلین وی نباید به کشور دیگری پناهده میشد:« من در انزمان خیلی هم خوب زبان ایتالیایی را یاد گرفته بودم و داشتم اداغام میشدم ولی ناچار برگشتم.»
به گفته وی همین بود که دشواری هایش بیشتر شدند:« وقتی به المان رسیدم برایم گفتند که من به قانون دوبلین برابر شده ام و من را به یک کمپ دیکر برای مدت ۱۸ ماه فرستادند. در این کمپ در هر اتاق بیش از ۴ نفر هم زندگی میکرد. در کمپ مذکور حالت روحی همه پناهنده ها بد بود. خودم هم چندان خوب نبودم. بعد از ۱۸ ماه برایم گفتند که موضوع دوبلین تمام شده و بلاخره به یک کمپ دیگر فرستادند.»
قبول شدن همسر و قوانین مغلق پیوند خانواده
در سال ۲۰۲۱، در حالیکه این مرد ۳۶ ساله امیدش را از دست داده بود خانم او به المان رسید و در اشتوتگارد فرستاده شد:« با وجودیکه همسرم به انها گفته بود، شوهرم در مونشن است. باز هم او را به شهر دیگر فرستادند. بخاطر اینکه بتوانیم با هم یک جا شویم، به رهنمایی های خیلی از سازمانها عمل کردیم. متاسفانه هیچ سازمانی نتوانست مارا کمک نماید.»
او ادامه میدهد:« در گیر این کشمکش ها بودیم که همسرم حامله شد و نزدیک وقت زایمانش که شد، خواستم تا در کنار همسرم باشم. بنابرین مدت ۱۴ روز را انجا سپری کردم. دقیقاً به یاد دارم که طفلم ۱۴ روز عمر داشت و من خیلی در این زمان دوست داشتم تا در کنار همسرم بمانم تا با هم یکجا از طفل مان مراقبت کنیم ولی برایم اجازه داده نشد و ناگزیر من دوباره به مونشن برگشتم.»
قاسمی از شتوتگارد برگشت و مجبور شد انجا بماند:« طی نامه یی برایم خبر دادند که ادرس مرا لغو نمودند و از من خواستند تا بنابر تصامیم اخذ شده باید دوباره درخواست پناهندگی دهم. من این کار را کردم. تا امروز منتظر قبول شدن هستم.»
دوری از خانواده و انتظار قبول شدن
حالا او در مونشن زندگی میکند و برای اینکه بتواند همسر و طفلش که ۶ ماهه است را ملاقات کند باید هر بار به اینگولشتات جهت بدست اوردن یک اجازه نامه برود. معمولاً اجازه نامه وی برای یک روز است که از نظرش خیلی کم است.
به گفته قاسمی، یکی از مشکلات دیگرش اینست که حتی اگر او دوباره به مانند سابق سر کار برود باآنهم اجازه اجاره کردن یک اپارتمان را ندارد. در عین حال اجازه بازدید از خانواده و یا زندگی کردن را هم ندارد:« بعضی از قوانین انقدر ظالمانه است که مردم مجبور میشوند تا اصلاً انها در جریان قرار نگیرند. من مجبورم هستم تا خانمم را ببینم زیرا او جز من کسی را در المان ندارد و زبان را هم نمیداند.»
این مرد ۳۶ ساله میافزاید که حتی در اشتوتگارت برایش یک کار پیدا کرد تا ذریعه کار نزد زن و بچه اش، نقل مکان کند ولی از طرف اداره خارجی ها برایش گفته شد که اگر در ان شهر کار را کند باید ۵۰۰۰ جرمانه بپردازد و ضمناً روی سندش هم این موضوع درج خواهد گردید. حالا یگانه امیدش همانا انجام عقد رسمی در اداره امار است که بی صبرانه منتظر دریافت نامه از طرف انهاست. تا این لحظه که این گزارش را مینویسم این مرد هیچ نامه ای برای اجرای مراسم عقد دریافت نکرده است.
مشکلات روانی جوانان پناهنده و زندگی در بلاتکلیفی
محمد قاسمی میگوید، غیر اینکه خودش سالهاست حالت روانی خوبی نداشته است بلکه شاهد مشکلات روحی و روانی در میان جوانان پناهنده در کمپ های پناهندگی بوده است. از نظر قاسم درک و تسهیل تمامی امکانات ضروری از جمله مراقبت های بهداشتی و روانی، امکانات آموزشی مناسب، فرصت های شغلی و پیوند خانواده برای جوانان پناهنده بسیار اهمیت دارد. این اقدامات میتواند به ایجاد زندگی بهتر و مستقل شدن برای آنها کمک کند و به آنها امید بدهد که میتوانند در جامعه جدیدی که در آن زندگی میکنند، موفق باشند.
حملات به اقامتگاههای پناهجویان افزایش یافته است
مراقبتهای روانی – اجتماعی برای پناهندگان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد