با نام شهر آفن باخ اکثر افغانهای که در ایالت هِسن زندگی میکنند آشنا اند. معمولاً برای خرید مواد خوراکی وطنی به این شهر میآیند. در این شهر از برنج گرفته تا توت وچهارمغز و نان خشک در خوراکه فروشیها پیدا میشوند. اما انچه بیشتر قابل توجه است تعداد بی شمار مغازه ها و مارکیتهای “افغان” هاست. در وسط خیابان مشهور شهر افن باخ گاهگاهی بوی کباب وطنی هم به مشام میرسد.
به رستوران یک افغان میروم که مالکاش بیش از سی سال است که در آلمان زندگی میکند. سلیم عشرتی، رستوراناش را با وجود محدودیتهای کرونا در این شهر افتتاح کرد و به گفته خودش، با وجود محدودیتهای کرونا کار و بارش پررونق بوده است.
نان داغ و کباب داغ
این مرد ۵۵ ساله “افغان” میگوید، آغاز کارش با چالشها روبر بوده است:«هنگامی که برای جمع آوری معلومات به این شهر میآمدم، یک رستوران دیگرکه غذاهای محلی افغانستان را برای مشتریانش عرضه میکرد در آستانه سقوط بود. با آنهم دست نکشیدم و کارخود را راه انداختم. از نام شروع کردم – با خود گفتم نامی را باید انتخاب کنم که هر”افغان” با آن آشنا باشد. همین شد که نان داغ و کباب داغ را انتخاب نمودم . فکرکنم، هر کسی که در کابل زندگی کرده و یا هم گاهی سفر کرده ، با این نام آشنا است. راستش این نام برای مشتریان آلمانی هم جذاب است. چون اکثراً میگویند که نام (Warm Brot /Heißer Spieß) اشتهاآورست.»
وی در جواب سوالم که مشتریهای او بیشتر از کدام کشورها اند و کدام نوع غذاها را فرمایش میدهند، گفت: «در کل از هر کشور هستند، چون این شهر تنوع فرهنگی بیشتر دارد. هموطن هایکه از قبل در آلمان بودند وخود آلمانی ها. ولی افغانهای که به تازگی آمده اند، گاهگاهی سری اینجا میزنند. بعضیها میگویند که وقتی اینجا میآیند، حسی خوبی پیدا میکنند و این برای من هم حسی خوبی میدهد و بیشتر مرا تشویق میکند. در رابطه به نوع غذا باید بگویم که قابلی ، کباب، سموسه، کچالو و مرغ و همچنان چبلی کباب را بیشتر مشتریان ما سفارش میدهند، ولی بخش فروش کباب ویژگی خاص خودش را دارد، به عنوان مثال نان خشک را همینجا تازه میپزیم. این خود باعث جلب مشتری میشود و با توجه به اینکه این شهر (مولتی کلتور) است، باید هوای همه را داشته باشیم.»
عشرتی در جواب سؤالم که در ختم روز با غذاهای باقیمانده چکار میکند، متعجبم کرد:« اصلاً ما تا حال هیچ نوع غذا باقیمانده نداریم. آنچه دست نخورده و تازه باقی بماند بین کارگران و افراد بی خانمان توزیع میکنیم.»
از اوج تا سقوط
ولی سال جاری برای حکیم ۴۵ ساله باشنده آفن باخ “اففان” اصلاًخوب نبوده، زیرا با وجود عشقی که به کارش داشت، آنرا از دست داد. از نظر حکیم کار نمودن در بخش نانوایی یک کار دلچسپ و پر ازخلاقیت است. او میگوید:« از ازدواج من و همسرم حدود شش سال میگذرد، ولی از نانوا بودن من در حدود سه دهه. در اوایل به فکر داشتن نانوایی برای خودم نبودم، ولی نسرین همسرم از ضرورت یک نانوایی در این شهر و درآمد خوب احتمالی آن با من حرف زد. او گفت که تمام مسئولیت را من برعهده میگیرد، و از من خواست تا در بخش پخت و پز کمکش کنم. همان بود که کار را شروع کردیم و همه چیز خیلی خوب و موفق پیش میرفت، تا اینکه صاحب دکان بدلیل نامعلوم دکان را مسترد کرد واز اینکه دکان دیگر نیافتیم ـ مجبور به بستن کار و بار خود شدیم.»
نسرین ۳۳ ساله، خانم حکیم است. وی تجارب خودش را در مورد آغاز تجارت کوچکش با ما شریک نمود و گفت:«یک موضوع را میخواهم بگویم که باید از قبل معلومات جمع میکردم و از آغاز روی قرارداد دکان نانوایی غور میکردم که این کار را از قبل نکرده بودم. حالا میدانم که کارهای رسمی چگونه انجام میشوند و با چگونگی پرداخت مالیات و بیمهها هم تا حدودی آشنا شدم. در حالیکه قبل از ورشکستگی ما، با وجود داشتن یک نماینده مالیاتی (Steuerberater)، باز هم بعضی بیمه ها را پرداخت نکرده بودیم که حالا باید آنها را بپردازیم. در آینده اگر بازهم کاری را آغاز کنیم، باید اوراق را خوانده امضا نمایم.»
نسرین در ادامه از برنامههای بعدی اش میگوید:«با وجود این همه مشکلات، یکروزی دوباره کار و بار خودم را شروع میکنم، حتی دوست دارم کورسهای نانپزی و کلچهپزی را از طریق انلاین برای زنان پناهنده دیگر راه اندازی کنم و هدف اصلی من این است که بتوانم برای هموطنانم بخصوص زنان “افغان” خدمت کنم.»
جیرجیرک ها به عنوان یک غذا جدید ومعلومات برای مصرف کنندگان
بزرگترین جایزه قرعه کشی یک جوان ساکن آفن باخ
سونا سحر