This website uses cookies so that we can provide you with the best user experience possible. Cookie information is stored in your browser and performs functions such as recognising you when you return to our website and helping our team to understand which sections of the website you find most interesting and useful.
Bild: Olena Iskorostenska
خواننده تا ویرایشگر
من یکی از خواننده های خبررسانی امل برلین از ۲۰۱۸ تا به حال بوده ام. از اینکه پیشنه خبرنگاری داشتم. زحماتی را که این تیم برای آگاهی همزبانان خود میکشیدند را دوست داشتم. آن شب هم طبق معمول من خبر ها را مرور میکردم که ناگهان متوجه خبری شدم که باعث تغیر زنده گی من شد. در این پست نوشته بودند که در بخش خبرنگاری به زبان فارسی در فرانکفورت به همکاران جدید نیاز دارند .سرم را روی بالشت گذاشتم تا بخوابم. ناگهان حرف یک استاد دانشگاه به یادم آمد که میگفت: خبرنگار خوب پشت کار دارد و کار امروز را به فردا نمیگذارد. همین شد که من درخواستم را فرستام. گرچه به عنوان یک مادر با دو طفل کوچک میدانستم، بدلیل جستجو جای در مهد کودک و راه افتادن همه مسایل همزمان، روزهای سختی پیش رو دارم ولی هر روز با یک انرژی مثبت روزم را شروع میکردم.
این دوره خیلی قشنگ بود. البته علتش اشنا شدن با این تیم زحمت کش و با حوصله بود که در این دوره با من کمک کردند تا دوباره بنویسم و بهتر بنویسم. دوره آموزشی برای من تنها از لحاظ اماده شدن به حیث خبرنگار و ادامه کار در این بخش نیست. بلکه بارانی بود به ریشه ها. من تازه شدم و سبز! انگار دوباره سر بلند کردم و دارم قویتر و بلندتر پرواز میکنم.
من سونا سحر متولد شهر کابل با چندین سال تجربه کاری دربخش خبرنگاری، برای شما قصههای زیادی از این شهر دارم. قصههای مملو از خوشی و یا هم تراژید از زندگی زنانی که در شهرهای بزرگ این کشور زیر ظلم و یا در خشونت زندگی میکنند و همه مخفی میماند. من سعی خواهم کرد تا پلی باشم بین تازه واردان و این جامعه که چند سالی در ان زیستم و ادغام شدم. یا هم برای شما قصههای ازکسانی بنویسم که در بلاتکلیفی به سر میبرند.
پیام من اینست که جنگ و پناه آوردن و از صفر شروع کردن اصلاً قشنگ نیستند، ولی دادن شانس برای دوباره رویدن برای خیلیهای مانند من کمک خواهد کرد تا بهتر در این جامعه ادغام شوند.